به دیدارم بیا
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها دلم تنگ است بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سر پوشیده و این تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستو ها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی بیا ای همگناه من در این برزخ بهشتم نیز و هم دوزخ به دیدارم بیا ای همگناه ای مهربان
ادامه مطلب
[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 3:0 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]